سلناسلنا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

سلنا ،نفس مامان و بابا

هرچه میخواهد دل تنگت بگو

1392/11/20 1:43
نویسنده : مامان راضیه
179 بازدید
اشتراک گذاری

سلام تک دختر ناز خودم ببخشید که اینقدر دیر وبلاگتو آپ کردم اخه یه مدت بود وبلاگت خراب شده بود عکسات باز نمیشدن منم هر بار میدیدم کلی حرص میخوردم یه بارم اومدم عکساتو از نو بزارم یه چند تایی که حذف کردمو دوباره گذاشتم دیدم کار خیلی وقت گیری هست و حوصلم نشد همشونو دوباره بزارم اما امشب دیدم خدارو شکر انگار مشکل وبلاگت حل شده و عکسات باز میشن سر ذوق اومدم گفتم بیام از کارایه جدیدت بگم

الان یه هفته ای هست که خودت راحت دمر میشی و بر میگردی رو شکمت اما خیلی طول نمیکشه غرغر میکنی که منو برگردونید به پشت اما همین که برمیگردونمت به پشت دوباره فوری میری رو شکمت تازگی ها هم سر شب میخوابی رو شکمت اما چون زیاد وارد نیستی چطوری باید بخوابی دماغتو محکم میچسبونی به بالشت منم هر کاری میکنم بخوابی به پشت فایده نداره و فورا بر میگردی رویه شکمت ، منم همش باید حواسم باشه که خفه نشی و هی حرص بخورم که دماغ به این خوشکلی ،آخرش زشتش میکنی

یه مدت پیش مامان جون و چند نفر دیگه گیر داده بودن به من که شیرت کمه بچه گشنه میمونه ببین چقدر لاغر شده و.... از اینجور حرفا 3 به 1 کرده بودن و هرچی دلشون میخواست به من می گفتن خلاصه 5 شنبه شب بود و من تا صبح شنبه که تو رو بردم پیش دکتر داشتم دیوونه میشدم طوری بود که شب 3 بار غذا خوردم تا شیر داشته باشم و گشنه نمونی مامان جون هم دستش درد نکنه تو این مدت چپ میرفت راست میومد میگفت قربون دخترم برم که گشنه میمونه لاغر شده و داغ دل منو تازه تر میکرد تا اینکه بردمت پیش دکتر ، وزنت کرد و گفت خیلی هم وزنت عالیه حتی یه مقدار هم اضافه وزن داری خدا رو شکر خیالم راحت شد اما خب سعی میکنم حواسم به تغذیم باشه که شما دچار کمبود نشی اما مامانی واقعا نمیدونم با این الرژی که تو داری چی باید بخورم تقریبا به همه چی حساسی بازم مامان جون در این زمینه هم کم نذاشتن و هی هر روز میاد میگه امروز فلان پنیر خریدم خیلی خوشمزس تو هم بخور فردا میاد میگه یه ماست محلی گرفتم طعمش عالیه پس فردا میاد میگه فلان شیر با فلان مارک خیلی طعمش خوشمزس تو هم امتحان کنعصبانیای بابا عجب گیری کردیما راستی مامان جون اصلا خوشش نمیاد بهش بگیم مامان بزرگ چند روز پیش بهم تذکر که نه گوش زد کرد که کلمه بزرگ و حذف کنیم فقط بگیم مامانقهقهه

حالا بگذریم از این غیبت کردن ولش کن بابا 2 روز دنیا ارزش نداره بزار از شیرین کاری شما بگم

یه مدت پیش شب پوشکتو باز کردم که یکم راحت باشی همونجوری خوابت برد منم دلم نیومد بیدارت کنم و همونجوری گذاشتمت رو تخت تا ساعت 10 صبح فردا اصلا جیش نکرده بودی و منم دلم نمیومد بیدارت کنم ببرمت دستشویی اخرش 10/30 بود که تو خواب جیش کردی و یکم بعدش بیدار شدی حالا تصمیم دارم برات دستشویی مخصوص کودکان بخرم از حالا یادت بدم چجوری بری W.c مامانم میگه میشه از الان بهت یاد بدم منم میخوام تلاشمو بکنمچشمک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)