سلناسلنا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

سلنا ،نفس مامان و بابا

بدون عنوان

1393/10/16 16:23
نویسنده : مامان راضیه
489 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دل مامان تا حالا 9تا دندون داره .یاد گرفتی بگی بله تا صدات میکنیم سلنا فورا میگی بعیییییی 

چند روزی هست کلمه عمو رو یاد گرفتی قبلا نمیتونستی عموهات رو صدا بزنی و بهشون میگفتی دایی 

گوشی رو برمیداری و با اینکه کسی پشت خط نیست ادای حرف زدن در میاری و با صدای بلند میخندی وبعضی وقتا میگی دایی بیا...

دیشب برای اولین بار یاد گرفتی خودت از پله های سرسره بالا بری و بعدش سر بخوری بیای پایین قبلا چند تا پله بالا میرفتی میترسیدی و برمیگشتی اما دیشب چندتا از بچه ها رو دیدی که از پله ها بالا میرن تو هم دل و جرات پیدا کردی و از همه پله ها بالا رفتی.

جدیدا برات ی صندلی ماشین خریدم اولش میترسیدی توش بشینی منم ی مدت گذاشتمش تو پذیرایی تا جلو چشمت باشه و بهش عادت کنی الان دیگه راحت توش میشینی و تو کل مسیر بوشهر کازرون میخوابی و منم دیگه خیالم راحته که جات امنه.

شهربازی رو خیلی دوست داری ولی از دستگاه ها میترسی و مظلوم از دور نگاه میکنی انگار خیلی دوست داری با بچه ها بازی کنی ولی وقتی میخوام بزارمت مثله داخل چرخ و فلک میترسی و جیغ میزنی

عاشق کتاب و نقاشی کشیدن هستی و کلی با این کار سرگرم میشی اگرچه همچنان من در انجام همه امور باید کنارت باشم مگرنه ول میکنی و میای میچسبی به من و نمیزاری من هیچ کاری انجام بدم

علاقه شدیدی به توپ داری و برای خودت کلکسیونی از انواع توپ در رنگ ها و سایز های مختلف داری چند هفته پیش بردمت تو ی مغازه اسباب بازی فروشی تا برات عروسک بخرم اما تو اصلا به عروسک ها توجهی نکردی و در نهایت بازهم ی توپ برات خریدیم ...

وقتی کار بدی انجام میدی و میگیم سلنا نکن یواش ی گوشه کز میکنی و سرت رو میندازی پایین و گاهی هم با دستات چشمات رو میبندی و بعد از چند ثانیه بی توجه به ما کارت رو ادامه میدی و اگه دوباره تذکر بدیم تو هم دوباره قایم میشی....

گاهی وقتا برای جلب توجه کاری که گفتیم انجام نده انجام میدی و من یا بابا رو صدا میزنی که بهت توجه کنیم و وقتی میگیم نکن میخندی و بیشتر انجام میدی و کاملا معلومه میخوای جلب توجه کنی این حالت بیشتر وقتی که تلوزیون نگاه میکنیم رخ میده گاهی هم میای تلوزیون رو خاموش میکنی...

برای سفره جمع کردن به مامان کمک میکنی تند تند وسایل رو میاری تو اشپزخونه و میدی به من ....

در حال حاضر دو تا قطره مولتی ویتامین و اهن بهت میدیم وقتی یکیش رو بهت میدیم چند ساعت بعد ازت میپرسیم سلنا قطرت رو خوردی؟؟؟؟ به نشانه جواب مثبت سرت رو بالا و پایین میکنی...

نینی ها و بچه ها رو خیلی دوست داری و هرجا عکسی از بچه میبینی فورا میگی نی نی بعضی وقتا هم میگی baby.

ی عروسک گوسفند داری بهش میگیم ببعی چون نمیتونی خوب تلفظ کنی انگار بهش میگی بابای صداش رو هم خیلی خوب در میاری و گاهی صدات رو میلرزونی و دقیقه مثل ببعی صدا میدی

وقتی میگم میو میو چی میگه فورا میگی میو ....

خیلی دوست داری حتما خودت غذا بخوری و اگه من بخوام بهت غذا بدم یا روت رو برمیگردونی یا غذا رو از دهنت میریزی بیرون و خودت غذا برمیداری و میخوری حتی خیلی وقتا دوست داری با قاشق و چنگال بزرگ غذا بخوری که نتیجه این میشه که همه غذا رو میریزی زمین نهایتا ی دونه برنج بره تو دهنت خیلی حواست به بابایی هست و هرچی میخوری حتما به بابایی هم میدی و بابایی هم تا ته میخوره رو تو رو گشنه میزاره بعدشم میگه بچه نمیخورد من خوردمخیال باطل

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)