واکسن 2 ماهگی
خب عزیز دلم امروز باید میبردمت واکسن بزنی ساعت 9:45 دقیقه اول بهت قطره استامینوفن دادم بعدشم شیر خوردی بعدشم زنگ زدیم تاکسی تلفنی ،رفتیم بهداشت تویه تاکسی حالت بد شد و کلی از شیری که خورده بودی بالا اوردی تویه بهداشت هم سریع اول بهت قطره فلج اطفال دادن از طعمش خوشت نیومد یه کم به حالت ناز کردن گریه کردی اما خبر نداشتی که چه بلایی میخوان سرت بیارن خانومه یه امپول اماده کرد زد به پایه چپت مامان جون پاتو نگه داشته بود به 10 ثانیه ای شدید گریه کردی بعدش اروم شدی خدا رو شکر کردم پیشه خودم گفتم هی اونقدرا هم که فکر میکردم گریه نکردی خانومه دوباره یه امپول دیگه اماده کرد و زد به پایه راستت اینبار خیلی بیشتر از سری قبل دردت گرفت دا...
نویسنده :
مامان راضیه
12:18