چهارمین دندون
خب خب خب بالاخره در تاریخ 93/4/24مصادف با چهارمین سالروز ازدواج منو بابایی چهارمین دندون دخترم رؤیت شد هوراااااا البته باید ذکر کنم که برای این دندون خیلی خیلی اذیت شدی دو سه شب نمیتونستی بخوابی و شبا از خواب میپریدی و گریه میکردی یه شب مجبور شدم یخ دادم بمکی تا اروم بشی و بتونی بخوابی تو هم خیلی دوست داری یخ بمکی اما میگن خوب نیست بعدا بچه لکنت زبون میگیره گرچه فکر کنم این حرفشون صحت نداره
جدیدا یاد گرفتی بشکن میزنی -تا میگم کو عکس فورا ب عکس رو دیوار نگاه میکنی و وقتی بگم با دست نشون بده دستت رو میگیری سمت عکس و بهش اشاره میکنی و میگی عک
ی مدته باهم گل یا پوچ بازی میکنیم ک یادم رفت تو پست های قبلی بگم
دیگه یاد گرفتی فوت میکنی-گاهی برا اینکه شیرین کاری کرده باشی سعی میکنی به زور با صدای بلند بخندی که با خنده ما تو هم تشویق میشی و بیشتر تلاش میکنی با صدای بلند بخندی قربون خندت بشم
وقتی میخوام قطره اهن یا مولتی ویتامین بدم همه فکر میکنن الانه ک ب زور بریزم تو حلقت اما من میگم مامان دهنتو باز کن تو هم راحت دهنتو باز میکنی و با اینکه دوستشون نداری راحت میخوری و اذیت نمیکنی و چشم همه گرد میشه و باور نمیکنن اینقدر راحت میخوری
خیلی دوست داری دستاتو بگیریم تا بتونی راه بری موقع راه رفتن هم با توپت بازی میکنی و هی بهش ضربه میزنی و میوفتی دنبالش
--